صادرات پسته ايران از زمان هخامنشيان آغاز شد
تهران _16 دي 1383- ميراث خبر:
گروه فرهنگ، كيان مهر احمدي_ با اينكه امروزه پسته يكي از اقلام مهم صادرات غير نفتي ايران است اما سابقه صادرات آن از ايران به ساير نقاط جهان به دوهزار و پانصد سال پيش ميرسد. براي نخستين بار در دوران باستان، هخامنشيان اين ميوه بومي ايراني را در قلمرو خود پرورش دانند و بعدها آن را به كشورهاي همجوار نيز صادر كردند.
پسته، ميوه خنداني كه در جهان دوستداران فراوان دارد، از كشور ايران برخاسته است و قدمت رويش آن در اين سرزمين به سه تا چهار هزار سال پيش مي رسد.
در دايره المعارف بريتانيكا و برهان قاطع نيز، ايران به عنوان خاستگاه بومي پسته معرفي شده است.
تا جايي كه منابع و مستندات تاريخي روايت مي كنند، اين محصول، بومي نواحي سغد و خراسان است كه تا زمان هخامنشيان ساير ملل از آن اطلاعي نداشتهاند. پروفسور گيرشمن در كتاب «ايران از آغاز تا اسلام» به اين نكته اشاره مي كند كه اولين درختان پسته، نخستين بار در عصر هخامنشيان از ايران به حلب برده شده اند.
«محمد حسن ابريشمي» مولف كتاب «پسته ايراني» كه جايزه كتاب سال 1373 را از آن خود كرده است درباره مبداء رويش پسته مي گويد:« سرزميني كه بعدها پارت و سپس خراسان نام گرفت، رويشگاه اصلي و اوليه درختان پسته است. حد غربي دامنه رويش اين درختان تا نواحي نيشابور و حد شرقي آن تا نواحي بلخ و در دو سوي جيحون بوده است. مستندات نشان ميدهد كه درختان پسته در عصر هخامنشيان خود رو بوده و اهلي نشده بودند و به جز محدوه فوق الذكر، درخت پسته در هيچ جا وجود نداشته است. بنابراين از دوران باستان، پسته صادراتي ايران منحصرا از قلمرو فوق صادر ميشده است.»
او مستند تاريخي اظهارات گيرشمن درباره انتقال پسته به حلب يا نواحي ساحلي مديترانه را نميداند، با اين حال ميگويد:«اگر هم هخامنشيان، پسته را به آن نواحي برده اند، اين پسته محصول سرزمين پارت بوده كه در قلمرو آنها قرار داشته و به عنوان يك خوراكي مطبوع و نيروبخش مصرف ميشده است.»
در ايران عصر ساساني، پسته در زمره كالاهاي مهمي قرار گرفت كه به چين صادر مي شد. در اين دوره از تاريخ، پسته به عنوان خوراكياي مطبوع و به شكل بريان يا بوداده به كار ميرفت. همچنين در شيريني هايي از بادام، پسته و گردو استفاده مي شد. شيرينيهايي كه بعدا در زبان عربي لوزينه و جوزينه ناميده شدند. متني از دوره ساساني به زبان پهلوي به جاي مانده كه در آن به پسته گرگاني كه در آن روزگار شهرتي داشته اشاره شده است.
در «بندهش» كه متني به زبان پهلوي ساساني است فهرستي طولاني از انواع ميوهها ارائه شده كه بر حسب موضوعات خاصي طبقه بندي شده اند. مثلا ميوهها را بر حسب اينكه كدام قسمت آن خوراكي باشد تفكيك كرده كه پسته با انواعي از ميوه ها از اين قرار طبقه بندي شده است:«.....ديگر گونه آن است كه درون را شايد خوردن و برون را نشايد خوردن مانند گردو و بادام، انار و نارگيل و فندق و شاه بلوط و درخت گرگاني كه پسته نيز خوانند.»
ابريشمي معتقد است كه پرورش درختان پسته در نواحي غربي خراسان انجام مي شده است. به نظر او انتقال درختان پسته به ساير نواحي پسته خيز ايران و ساير مناطق جهان بعد از ظهور اسلام و فتح ايران به دست مسلمانان صورت گرفته است كه در اين ميان شهر «قم »قديميترين منطقهاي است كه درختان پسته به آن جا وارد شده و سابقه كاشت پسته در آن به نيمه قرن اول هجري قمري ميرسد.
نام پسته
به گفته «برتولد لوفر» ايران شناس آمريكايي كه كتابي درباره ايران در سال 1926 منتشر كرده است پسته از ادوار باستان در زندگي ايرانيان حائز اهميت فراواني بوده و لفظ پسته در زبانهاي يوناني، لاتين و ساير زبانهاي اروپايي از نام پسته ايراني گرفته شده است. نام اين درخت در پارسي قديم پيستاكا و در پارسي ميانه يا پهلوي، پيستاك بوده است كه در فارسي متاخر پسته تلفظ شده است.
ايرانيان پسته خوار
در متون كهن از ايرانيان به عنوان قومي پسته خوار ياد شده است و اين صفت معمولا براي ستودن نيرومندي و شجاعت آنها به كار ميرفته است.«فرديناند يوستي» شرق شناس آلماني ميگويد:مخصوصا پسته در ايران از ديرباز معمول بوده و گفتهاند ازدهاك (ضحاك)، ايرانيها را پسته خوار ناميده است.» برتولد لوفر آلماني نيز درباره اين صفت گفته است:« جوانان ايراني، چگونگي تحمل گرما و سرما و باران، گذشتن از سيلابها و خشك نگهداشتن لباس و سلاح، چرانيدن حيوانات، بيدارماندن در شبها و نگهباني دادن در فضاي باز، سدجوع كردن با ميوههاي وحشي مانند پسته، بلوط و گلابي را فرا ميگيرند. او مي افزايد:« ايرانيان براي اقوام سرزمينهاي باستاني پسته خوار به نظر ميآمدند. چون هنگامي كه ازدهاك به شكسن مردمان خود از لشكريان كوروش نظر افكند، فريادزد: واي كه اين ايرانيان پسته خوار چقدر شجاعند.»
گروه فرهنگ، كيان مهر احمدي_ با اينكه امروزه پسته يكي از اقلام مهم صادرات غير نفتي ايران است اما سابقه صادرات آن از ايران به ساير نقاط جهان به دوهزار و پانصد سال پيش ميرسد. براي نخستين بار در دوران باستان، هخامنشيان اين ميوه بومي ايراني را در قلمرو خود پرورش دانند و بعدها آن را به كشورهاي همجوار نيز صادر كردند.
پسته، ميوه خنداني كه در جهان دوستداران فراوان دارد، از كشور ايران برخاسته است و قدمت رويش آن در اين سرزمين به سه تا چهار هزار سال پيش مي رسد.
در دايره المعارف بريتانيكا و برهان قاطع نيز، ايران به عنوان خاستگاه بومي پسته معرفي شده است.
تا جايي كه منابع و مستندات تاريخي روايت مي كنند، اين محصول، بومي نواحي سغد و خراسان است كه تا زمان هخامنشيان ساير ملل از آن اطلاعي نداشتهاند. پروفسور گيرشمن در كتاب «ايران از آغاز تا اسلام» به اين نكته اشاره مي كند كه اولين درختان پسته، نخستين بار در عصر هخامنشيان از ايران به حلب برده شده اند.
«محمد حسن ابريشمي» مولف كتاب «پسته ايراني» كه جايزه كتاب سال 1373 را از آن خود كرده است درباره مبداء رويش پسته مي گويد:« سرزميني كه بعدها پارت و سپس خراسان نام گرفت، رويشگاه اصلي و اوليه درختان پسته است. حد غربي دامنه رويش اين درختان تا نواحي نيشابور و حد شرقي آن تا نواحي بلخ و در دو سوي جيحون بوده است. مستندات نشان ميدهد كه درختان پسته در عصر هخامنشيان خود رو بوده و اهلي نشده بودند و به جز محدوه فوق الذكر، درخت پسته در هيچ جا وجود نداشته است. بنابراين از دوران باستان، پسته صادراتي ايران منحصرا از قلمرو فوق صادر ميشده است.»
او مستند تاريخي اظهارات گيرشمن درباره انتقال پسته به حلب يا نواحي ساحلي مديترانه را نميداند، با اين حال ميگويد:«اگر هم هخامنشيان، پسته را به آن نواحي برده اند، اين پسته محصول سرزمين پارت بوده كه در قلمرو آنها قرار داشته و به عنوان يك خوراكي مطبوع و نيروبخش مصرف ميشده است.»
در ايران عصر ساساني، پسته در زمره كالاهاي مهمي قرار گرفت كه به چين صادر مي شد. در اين دوره از تاريخ، پسته به عنوان خوراكياي مطبوع و به شكل بريان يا بوداده به كار ميرفت. همچنين در شيريني هايي از بادام، پسته و گردو استفاده مي شد. شيرينيهايي كه بعدا در زبان عربي لوزينه و جوزينه ناميده شدند. متني از دوره ساساني به زبان پهلوي به جاي مانده كه در آن به پسته گرگاني كه در آن روزگار شهرتي داشته اشاره شده است.
در «بندهش» كه متني به زبان پهلوي ساساني است فهرستي طولاني از انواع ميوهها ارائه شده كه بر حسب موضوعات خاصي طبقه بندي شده اند. مثلا ميوهها را بر حسب اينكه كدام قسمت آن خوراكي باشد تفكيك كرده كه پسته با انواعي از ميوه ها از اين قرار طبقه بندي شده است:«.....ديگر گونه آن است كه درون را شايد خوردن و برون را نشايد خوردن مانند گردو و بادام، انار و نارگيل و فندق و شاه بلوط و درخت گرگاني كه پسته نيز خوانند.»
ابريشمي معتقد است كه پرورش درختان پسته در نواحي غربي خراسان انجام مي شده است. به نظر او انتقال درختان پسته به ساير نواحي پسته خيز ايران و ساير مناطق جهان بعد از ظهور اسلام و فتح ايران به دست مسلمانان صورت گرفته است كه در اين ميان شهر «قم »قديميترين منطقهاي است كه درختان پسته به آن جا وارد شده و سابقه كاشت پسته در آن به نيمه قرن اول هجري قمري ميرسد.
نام پسته
به گفته «برتولد لوفر» ايران شناس آمريكايي كه كتابي درباره ايران در سال 1926 منتشر كرده است پسته از ادوار باستان در زندگي ايرانيان حائز اهميت فراواني بوده و لفظ پسته در زبانهاي يوناني، لاتين و ساير زبانهاي اروپايي از نام پسته ايراني گرفته شده است. نام اين درخت در پارسي قديم پيستاكا و در پارسي ميانه يا پهلوي، پيستاك بوده است كه در فارسي متاخر پسته تلفظ شده است.
ايرانيان پسته خوار
در متون كهن از ايرانيان به عنوان قومي پسته خوار ياد شده است و اين صفت معمولا براي ستودن نيرومندي و شجاعت آنها به كار ميرفته است.«فرديناند يوستي» شرق شناس آلماني ميگويد:مخصوصا پسته در ايران از ديرباز معمول بوده و گفتهاند ازدهاك (ضحاك)، ايرانيها را پسته خوار ناميده است.» برتولد لوفر آلماني نيز درباره اين صفت گفته است:« جوانان ايراني، چگونگي تحمل گرما و سرما و باران، گذشتن از سيلابها و خشك نگهداشتن لباس و سلاح، چرانيدن حيوانات، بيدارماندن در شبها و نگهباني دادن در فضاي باز، سدجوع كردن با ميوههاي وحشي مانند پسته، بلوط و گلابي را فرا ميگيرند. او مي افزايد:« ايرانيان براي اقوام سرزمينهاي باستاني پسته خوار به نظر ميآمدند. چون هنگامي كه ازدهاك به شكسن مردمان خود از لشكريان كوروش نظر افكند، فريادزد: واي كه اين ايرانيان پسته خوار چقدر شجاعند.»
+ نوشته شده در ۱۳۸۸/۰۱/۲۶ ساعت 8:49 توسط مهندس عبدالحکیم محمدی
|